جايگاه آب در فرهنگ ايراني (1)
جايگاه آب در فرهنگ ايراني (1)
جايگاه آب در فرهنگ ايراني (1)
نويسنده : دکتر محمد نقي زاده
مطالعه موضوعات مرتبط با آب از دو ديدگاه قابل بررسي است: يکي نگرش کمي که البته بر پايه قوانين و فرمولهاي متداول علمي استوار است، و ديگري نگرشي که به مباحث معنوي حيات نيز مي پردازد. اين نگرش آب را به عنوان ماده اوليه حيات معرفي مي کند و قدمت آن را پيش از خاک مي داند. چنانچه الياده در مورد قدمت آب نسبت به خاک مثالي از سفر پيدايش مي آورد، يکي از وجوه بارز اين نوع نگرش و همچنين آنچه از متون مذهبي برمي آيد، جنبه نمادين و معاني معنوي طبيعت و عناصر طبيعي و از جمله آب است. در هر مجموعه مذهبي و فرهنگ ديني و معتقد به ماوراءالطبيعه آب نقشي اساسي ايفا مي نمايد. اعمالي چون وضو، غسل، غسل تعميد، تطهير، شستشوي اموات، آب پاشيدن به دنبال مسافر، آب پاشيدن بر گور، که در اديان و فرهنگ هاي مختلف رايج هستند، به علاوه مثلها و جملاتي که در مورد و ارزش آب ذکر مي شود، جملگي گوياي اهميت نمادين آب در زندگي انسان هستند. در اساطير ايراني آمده است که زرتشت قبل از همپرسگي (ملاقات) با امشاسپند از آب گذر مي کند. گذشتن از آب در اساطير ايراني اهميت خاصي دارد. اغلب قهرمانان پيش از دست يافتن به موفقيت بزرگ، از آب مي گذرند. اين شايد در اصل بر اين پايه استوار باشد که با هر بار از آب گذشتن، تولدي تازه وقوع مي يابد.(1) انديشه نوشيدن از آب حيات، که به آب زندگي، آب جاودانگي، آب جواني، آب حيوان، آب بقا، عين الحيوه، نهر الحيوه، چشمه اي و در مغرب زمين به چشمه جواني(Fountain of youth) شهرت دارد، و يا فرو رفتن در آن، انديشه اي است که شايد به اندازه عمر بشر قدمت دارد. قهرمانان اساطيري بسياري ملل که يا در پي زندگي جاويد بوده و يا به آن دست يافته اند از جمله گيلگمش، اسفنديار، آشيل، و حتي در متون اسلامي نيز به خضر و الياس و اسکندر ذوالقرنين اشاره شده است. مروري بر زندگي حضرت نوح(ع) بيانگر آن است که چگونه آب عامل تطهير کل زمين از شرک و کفر مي گردد و تنها موحدان و آنچه با آنها هستند در امان مي مانند. از آنجايي که سمبليسم نقشي بنيادين در حات مذهبي انسان ايفا مي کند، حتي امروزه نيز که با رشد کميت گرايي نقش نمادها کمرنگ شده است، نشانه ها، تقريباً همان نقش را در زندگي انسان مدرن ايفا مي نمايند. ناگفته نماند که علي رغم همه اينها جهان معاصر، به مرور به نقش دين و معنويت بر دستيابي حياتي سالم براي انسان آگاه شده و حتي غيرمعتقدان، نيز زنده نگهداشتن و ترويج شعائر ديني و معنوي را توصيه مي کنند.
هدف غايي حيات انسان طبق تعاليم اسلامي عبارت از رسيدن به قرب الهي و کمال معنوي است؛ بنابراين فعاليت هاي انسان بايستي به گونه اي تنظيم و هدايت شوند تا همواره انسان را در طي مسير در صراط مستقيم و به سمت هدف تعيين شده حياتش ياري نمايند که يکي از مهمترين آنها رابطه اي است که انسان مي تواند با طبيعت برقرار نمايد. طبيعت و عناصر طبيعي با معاني نماديني که در خويش مستتر دارند همواره مي توانند به صورت هادي و راهنما و ابزار شناختي عمل نمايند که انسان را به ارزشها و اصول متذکر مي گردند.
يکي از اهداف مترتب بر حيات و حرکت طبيعت، اصل کمال جويي آن است. اين اصل به نحوي در سراسر کائنات جاري و ساري است که مي توان گفت: جملگي اشيا کمال جو بوده و از يکديگر نيز مراقبت مي نمايند تا هيچ جزء و عنصري از مسيري که برايش معلوم شده است تخطي ننمايد. علامه طباطبايي علاوه بر اشاره به ميل طبيعت به کمال، در مورد مراقبت عناصر طبيعي از يکديگر مي فرمايد: «هر موجودي در ضمن نظام وجودي خاص خود، حرکت مي کند و اگر از خط معيني که ساير ارباب براي او معين کرده اند منحرف شود به اختلال نظام آنها منجر خواهد شد و اين، درگيري يک موجود است با نظام علل و اسباب. در اين حال ساير ارباب هستي يعني اجزاي ديگر عالم وجود به پا مي خيزند تا کار اين موجود را تعديل کنند و آن را به خطي باز گردانند که با آنها سازگار باشد و شر را از خود دفع کنند. اگر اين جزء هستي که از راه راستي که براي او ترسيم کرده اند، منحرف شده، به استقامت گراييد که چه بهتر، و گرنه اسباب خردکننده ي طبيعت و مصيبتها و بلاياي نازله، پايمالش خواهند ساخت و اين يکي از نواميس کلي طبيعت است.(4) «همچنين علامه جعفري نيز با بيان عقايد مکاتب مختلف در مورد کمال جوي و رو به سوي تکامل داشتن هستي، به اين نکته مهم اشاره مي کند که در ميان عقايد مختلف، عقيده صريح به عدم حرکت هستي به سمت کمال ديده نشده است.(5) و به همين جهت است که انسان قبل از دوران مدرن با نگرشي ديني و کيفي به طبيعت و عناصر آن مي نگريست.
با اين مقدمه بي مناسبت نيست تا به معنا و اهميت آب در ايران قبل از اسلام اشاره اي به عمل آيد. در ايران باستان آب مقدس به شمار مي رفت و به عقيده زردشتيان، آب پس از آتش مقدس ترين عنصر است. نظر به تقدسي که براي آب قائل بودند، آلوده کردن آن را با پليديها گناه به شمار مي آوردند، به ويژه آلوده ساختن آن با مردار از گناهان بزرگ به شمار آمده است.
آب در آيينهاي ديني زردشتيان از عناصر لازم به شمار مي رود. آب دومين آفريده از آفريدگان هفتگانه اي است که اورمزد آفريد و نگاهباني آنها برعهده ي خرداد امشاسپند است.(6) بنابر عقيده اي، همه ي خلقت در اصل به صورت قطره آبي بود و بنابر نظر ديگري، اصل همه آفريدگان از آب بود به جز تخمه ي مردمان و چارپايان سودمند که از آتش است.(7) در توضيح مطالب فوق مي توان گفت که براساس متون بندهش آب (پس از آسمان) دومين آفريده مادي از ميان هفت آفريده هرمزد (اهوره مزدا) پس از آتش، مقدس ترين عنصر است و چنين تشريح شده است: «سپس از گوهر آسمان آب را آفريد به اندازه اي که [اگر] مردي دو دست بر زمين نهد و به دست و پاي رود، آنگاه آب تا شکم او بايستد، بدان بلندي آب بتاخت. او به ياري [آن آب] باد و باران را آفريد که مه، ابر باراني و برف است.» اما در جاي ديگر بندهش، اساساً منشأ آفرينش مادي را آب دانسته و مي گويد: نخستين آفريده چونان قطره آبي بود. به يک سال، هرمزد آسمان و آب و زمين و [ساير موجودات] را آفريد.» (8) در مدت زمان خلق آب نيز گويد: «ديگر [پس از آسمان] آب را آفريد به پنجاه و پنج روز که از مهرماه ارديبهشت تا روز آبان ماه تير. پنج روز درنگ کرد تا روز دي به مهر. آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مديوشم [ميان تابستان] است. آن را گزارش اينکه او آب را روشن بکرد، زيرا نخست تيره بود. از ميان ده نبردي که آفريدگان گيتي در مقابل اهريمن کردند، آب دومين نبرد را به انجام رساند.(9)
تتبعات در متون ايران باستان حاکي از آن است که آب نماد آگاهي و دانش است: «اورمزد با خرد همه آگاهي دانست که زرتشت سپيتمان ستوده فروهر، چه انديشد. دست زرتشت را فراز گرفت و اورمزد پاک، مينوي افزوني، دادار جهان مادي، خرد همه آگاهي را به پيکر آب (به شکل آب) بر دست زرتشت کرد و او را گفت که: ار آن بخور.» (10) نبايد فراموش کرد که خرد از خصوصيات واروناي هندي ايزد آبها و از مشخصات اهوره- وارونا، در ايران است.
«در عقايد ايرانيان باستان وارونا که يکي از دو ايزد اصلي ريگ وداست، همانند و همراه ميترا پاسبان «رتا» يا نظام اخلاقي و نظم و ترتيب جهان طبيعي است. پيروانش عقيده دارند که اوست که باران عسل مانند را بر زمين فرو مي افشاند. از ميان همه جلوه ها، آب مخصوص اوست، و يکي از القابش «فرزند آب» است.(11) در مورد آيين ميترا نيز آمده است: «سوما ايزد زندگي است. اين ايزد در واقع تجسد باران است که از ماه به زمين مي ريزد و باعث رشد گياهان مي شود، و غذاي انسان و حيوان را فراهم مي آورد. نزد موجودات نرينه شيره نباتات تبديل به دانه مي شود و نزد موجودات مادينه تبديل به شير. با مرگ موجود زنده، جوهر حيات به ماه بر مي گردد، وقتي ما پر مي شود، سوما همچون شرابي که در ساغر ريزند، در ماه ريخته مي شود. پس سوما آب زندگاني است و خدايان هر ماه از آن مي نوشند.»
از آنجايي که از نظر ايرانيان باستان آب عنصري مقدس بود که آلودن آن مجاز نبود و علاوه بر آن تطهير و پاکي انسان و زندگي او امري توصيه شده و مورد توجه بود، به منظور رعايت هر دو مورد (يعني حفظ تقدس آن و پاکي انسان و زندگي او)، راههايي انديشيده مي شد تا بتوان به اين دو امر ظاهراً متناقض جامه عمل پوشاند. بي مناسبت نيست تا به مثالهايي از مرحوم مهندس پيرنيا توجه شود: «در گذشته هاي دور (از حدود 1500 يا 2000 سال قبل) شستشوي معمولي به صورت حاضر نبود. گرمابه ساختماني گرم با ظرفي بزرگ به نام آبزن بود. از آن جهت که آب را مقدس مي شمردند و نمي خواستند آن را آلوده کنند، آب استفاده شده را بعد از استحمام روي زمين يا به آسمان پاشيده و به هيچ عنوان آن را وارد آب پاک نمي کردند. هنوز نيز در حومه شهر يزد، در موقع شستشوي لباس به طور مستقيم به نهر آب دست نمي زنند، بلکه مجرايي در کنار نهر ايجاد مي کنند و اتصال آن با آب روان را از بين مي برند و در آن رخت خود را مي شويند و بعد از استفاده، روي آن خاک مي ريزند يا آن را بر روي زمين مي پاشند. در سيرجان براي جلوگيري از آلودگي آب قنات، آبي به نام شيفتل (شيفت به معني زير و تل به معني زمين) داشتند. کهن شير يا آب روان از تمام خانه ها مي گذشت (از آشپزخانه و ديگر فضاهاي مورد نياز) و آب مصرفي تميز را با ظرف برداشته، آب مصرف شده را در شيفتل مي ريختند و سپس به بيابان هدايت مي کردند.» (12)
نکته قابل توجه در اين است که آلودن آب کار اهريمن و ياران او قلمداد مي شده است: « او [اهريمن] بر آب بدمزگي را فراز برد.»(13) و در مورد ظلمهاي ضحاک آمده است که «آب و آتش و گياه را از زمين برد و گناه گران کند و افراسياب آب را از ايرانشهر بازداشت. [ و ضحاک گويد]: هر که آب و آتش و گياه را نيازارد، آنگاه او را بياوريد تا وي را بَجَوم.» (14) به اين ترتيب فرهنگ ايرانيان پيش از اسلام به نکاتي بنيادين در مورد آب از جمله تقدس آب، پاکيزگي و طهارت با آب (در عين نيالودن منابع اصلي و سرچشمه هاي آب)،
آلودن آب به دست اهريمن و ياران او، و... توجه داشته اند. «فرشته ناهيد که فزاينده ثروت و آب و آباداني است، نمودار زيبايي آرماني شناخته مي شود: زني بلند بالا، خوش اندام، با بازواني سفيد و ستبر، آراسته به زينت هاي باشکوه، طوق بر گردن و کمر بر ميان، که آب از شانه هايش سرازير است.» (15) نتيجه منطقي پيوند معنويات با اديات در گات ها، اين است که اگر تقوا سبب رستگاري فرد در عالم مينويي مي شود، پاکيزگي و طهارت- که پرستاري از هفت آفرينش عالم گيتوي است- نيز باعث فرا رسيدن فراشگرد خواهد شد. آفرينشهاي اهوره مزدا همه پاک و منزه مي باشند. آنچه دست ساخته او را آلوده کند، مانند چرکي و بيماري و زنگ زدگي و پوسيدگي و کپک و تعفن و سرانجام مرگ، از رزم افزارهاي «انگره مينو» است. پس هرگونه کثافت زدايي، هر چند ناچيز و بي مقدار، شرکت در دفاع از آفرينش هاي نيک و گامي در جلو انداختن بازسازي فرجامين است.
فرهنگ ايرانيان، پس از اسلام در جملگي زمينه هاي خويش متأثر از تعاليم و جهان بيني اسلامي بوده است. به اين ترتيب اولين منبع استخراج موضوعات مرتبط با آب نيز متون اسلامي خواهد بود. با اين تذکر که کلمه «ماء» به معناي آب 61 بار در قرآن کريم تکرار شده است، در تفکر اسلامي آب به عنوان مايه اصلي حيات معناي نمادين والايي را در خويش مستتر داشته و به عنوان بسياري ارزشها و زمينه ها لازم براي زندگي سالم و پايدار در زمين ايفاي نقش مي کند، از جمله عناوين زير که با استناد به اهميت آنها و همچنين عوامل مادي و رواني متعدد مترتب بر نقش آب در حيات انسان مي توان تماس با آن را به عنوان عنصري نمادين و حياتبخش به صورتهاي جاري و ساکن در فضاهاي مختلف زندگي انسان توصيه نمود. در واقع با ظهور اسلام و گسترش آن، ايرانيان مسلمان نيز ضمن حفظ آن دسته از رسوم و باورهاي خويش در مورد آب که تضادي با تعاليم اسلام نداشت، با توجه به تعاليم اسلامي، فرهنگ خويش را غنا بخشيده و در مقوله رابطه انسان با طبيعت و از جمله آب آن چنان رشدي را جلوه گر نمودند که در کمتر منطقه اي از جهان قابل مشاهده است. بي مناسبت نيست تا ابتدا به ويژگيها و مباني اين تفکر در قرآن کريم اشاره شود:
حيات بخشي: آب، به عنوان مايه ي حيات هر موجودي معرفي گرديده است: «و جعلنا من الماء کل شيء حي: و از آب هر چيزي را زنده گردانيديم.» (انبياء، 30). آيات ديگري که به خلق موجودات زنده از آب اشاره دارند عبارتند از: خلق انسان از آب (فرقان، 54 و مرسلات، 20) و خلق هر حيوان از آب (نور، 45). علاوه بر اينکه آب به عنوان عامل حيات جانداران معرفي مي شود، شهر و زمين نيز از مقولاتي هستند که حيات و زنده شدن آنها توسط آب صراحتاً مورد تأکيد کلام الهي قرار گرفته است: «و ما انزل الله من السماء من رزق فاحياء به الارض بعد موتها: آنچه خدا از آسمان براي روزي خلق از برف و باران مي فرستد و زمين را پس از مرگ ديگر بار زنده مي سازد...» (جاثيه، 5) آيات مکرر ديگري هم به اين موضوع اشاره مي نمايند، از جمله: آب عامل حيات شهر مرده (فرقان، 9- 48؛ فاطر، 9؛ زخرف، 11 و ق، 11)، آب عامل حيات زمين بعد از مردن آن (بقره، 164؛ نحل، 65؛ عنکبوت، 63؛ روم، 24؛ فاطر، 9؛ و جاثيه، 5)، آب از آسمان، عامل رويش گياه و سيراب کردن (زنده کردن)شهر مرده (اعراف، 57 و لقمان، 10) و آب عامل رويش گياه و زنده شدن زمين (فصلت، 39).
نماد بهشت: قرآن مجيد در مواضع مختلف آب را به عنوان يکي از عناصر و نعمات بهشتي معرفي مي نمايد: «و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجري من تحتها الانهار...: مژده ده کساني را که ايمان آوردند و نيکوکار شدند به يقين آنها راست باغهايي که جاري است در آنها نهر هاي آب» (بقره، 25) موضوعات ساير آياتي که به آن موضوع اشاره دارند عبارتند از: آب جاري تحت غرفه هاي بهشت (زمر، 20)، آب جاري در بهشت(اعراف، 43)، آب جاري و درخت در بهشت (بقره، 25؛ آل عمران، 15، 136، 195 و 198؛ نساء، 13، 57، و 122؛ مائده، 12، 85 و 119؛ توبه، 72، 89 و 100؛ يونس، 9، رعد، 35؛ ابراهيم، 23؛ نحل، 31؛ کهف، 31؛ طه، 76؛ حج، 14 و 22؛ عنکبوت، 58؛ محمد، 12؛ فتح، 5 و 17؛ حديد، 12؛ مجادله، 22؛ صف، 12، تغابن، 9؛ طلاق، 11؛ تحريم، 8؛ بروج، 11؛ بينه، 8)، آب زلال در بهشت (واقعه، 31)، آب سرد و شراب طهور در جهنم نيست (نبأ، 24)، آب از سرچشمه هاي گوارا به بندگان خاص خدا در بهشت (دهر، 6)، چشمه هاي آب در بهشت براي متقين (ذاريات، 15) و نهر آب و شير و شراب و عسل در بهشت (محمد، 15).
پاکي و پاک کنندگي: قرآن کريم اصولاً آب را به صفت طهور (پاک و پاک کننده) و مبارک و خجسته توصيف مي نمايد: «و انزلنا من السماء ماء طهورا: از آسمان آبي پاک و پاک کننده نازل کرديم» (فرقان، 48) و «و انزلنا من السماء مبارکا: از آسمان آبي خجسته و مايه برکت نازل کرديم» (ق، 9) که در تفسير آن گفته اند: «طهور يعني بسيار پاکيزه که خود به خود پاک است و غير خود را پاکيزه مي کند، چرک را شستشو مي دهد و پليديهاي روحي را مي زدايد.» (16) برخي ديگر از آيات مرتبط با اين موضوع عبارتند از: آب براي وضو و غسل (نساء، 43؛ مائده، 6 و فرقان، 10) و آب عامل پاکي (انفال، 11).
عمران و آباداني: آيات مکرري از قرآن کريم به آباداني زمين و زيبا و خرم و شاداب نمودن آن توسط آب اشاره دارند: «و هو الذي انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شيء...» اوست خدايي که از آسمان باران فرو بارد تا هر نبات بدان برويانيم و سبزه ها را از زمين برون آريم و در آن سبزه ها دانه هايي که بر روي هم چيده شده، پديد آريم و از نخل خرما خوشه هاي پيوسته به هم برانگيزيم و باغهاي انگور و زيتون و انار که برخي شبيه و برخي نامشابه به هم است، خلق کنيم. شما در آن باغها هنگامي که ميوه آن پديد آيد و برسد، به چشم تعقل بنگريد که در آن آيات و نشانه هاي قدرت خدا براي اهل ايمان هويداست. (انعام، 99) ساير آيات و موضوعات مرتبط با اين بحث عبارتند از: آب عامل رويش، آباداني (بقره، 21 و 164؛ انعام، 99؛ کهف، 45؛ حج، 5؛ مؤمنون، 19 و قمر، 11)، عامل خرمي زمين (حج، 63 و نمل، 60)، عامل رويش ثمرات مختلف رنگارنگ و ميوه (فاطر، 7)، عامل رويش زراعت (زمر، 21 و ق، 9)، عامل رويش گياه و سيراب کردن و زنده کردن شهر مرده (اعراف، 57 و لقمان، 10)، عامل رويش محصول (سجده، 27) و عامل رويش گياه و زنده شدن زمين (فصلت، 39). همراهي آب و گياه در بهشت موضوع بسياري آيات قرآن هستند. ضمن آنکه بسياري آيات به آباداني و رويش گياه و خرمي توسط آب اشاره داشتند. علاوه بر اينها آيات ديگري نيز به اين موضوع اشاره مي نمايند: آب عامل رويش محصول (سجده27)، عامل رويش گياه و زنده شدن زمين (فصلت، 39)، آب و باغ: رحمت (نوح، 12) و آب و باغ، مدد الهي (شعراء، 134). همراهي آب و گياه براي انسان آن چنان واجد اهميت است که در قرآن کريم، دوري از آب و باغ به عنوان عذاب مطرح شده است (حاقه، 11).
تذکر دهي: آب و تأثيرش در تداوم حيات و اندازه و نحوه نزولش در قرآن کريم به عنوان آيات قدرت و علم الهي و از آن بالاتر به عنوان يکي از اساسي ترين منابع شناخت و اثبات وحدانيت الهي معرفي شده است: «ما براي شما آب را به قدر معين از آسمان رحمت نازل در زمين ساختيم.» (مؤمنون، 17). آيات ديگري نيز از طريق اشاره به موضوعات متعدد و متنوعي به اين اصل اشاره نموده اند؛ از جمله: اگر آب به روي زمين فرود رود، کي آن را پديد مي آورد؟ (ملک، 30)، ثمرات و رزق انسان از آب (ابراهيم، 32)، خدا در زمين آب و گياه پديد آورد (نازعات، 31)، طغيان آب، عذاب (شعراء، 57)، قرار دادن نهر آب در زمين توسط خدا (رعد، 3 و نمل، 61)، هنگام نوشيدن آب به آن توجه داريد؟ (واقعه، 68)، اشاره به آب به عنوان يکي از نشانه هاي قدرت خدا (نحل، 12- 10 و بقره، 164) و آب حامل پيامهاي تذکر و عبرت براي انسان است (فرقان، 5- 4 و زمر، 21). اهميت نزول آب از آسمان که در قرآن کريم به کرات مورد اشاره قرار گرفته است غالباً به همراه موضوع مهم ديگري ذکر شده است از جمله: «و خدا از آسمان باران را فرستاد تا زمين را پس از مرگ زنده کرد البته در اين کار آيت قدرت و حکمت الهي براي آنان که سخن بشوند پديدار است.» (نحل، 65) و اوست خدايي که از آسمان باران فرو بارد تا هر نبات بدان برويانيم و سبزه ها را از زمين برون آريم و...» (انعام، 99). ساير آيات و موضوعات مرتبط با اين بحث عبارتند از: نزول آب از آسمان (بقره، 22 و 164؛ انعام، 6 و 99؛ رعد، 17؛ ابراهيم، 32؛ انفال، 11؛ طه، 53؛ حج، 63؛ مؤمنون، 18؛ نور، 43؛ فرقان، 48؛ زخرف، 11 و جاثيه، 5)، آب از آسمان براي سيراب کردن (حجر، 22 و فرقان، 49)، براي نوشيدن و پرورش درخت (نحل، 10)، براي سيراب کردن (حجر، 22 و فرقان، 49)، آب از آسمان، عامل خرمي زمين (حج، 63 و نمل، 60)، عامل رويش ثمرات مختلف رنگارنگ و ميوه (فاطر، 7)، عامل رويش زراعت (زمر، 21 و ق، 9)، عامل رويش گياه و سيرابي زنده کردن شهر مرده (اعراف، 57 و لقمان، 10)، آب از آسمان، غفرانيت و رحمت (نوح، 11) و آب از ابر (نبأ، 14)
علاوه بر آيات مذکور در قرآن مجيد، رواياتي بسيار از معصومين(ع) نيز به جنبه هاي مختلف رابطه آب و حيات انسان اشاره نموده اند، براي نمونه: از پيامبر اسلام(ص) منقول است که: «از جمله اعمال و نيکي هاي مؤمن که بعد از مرگ بدو مي رسد، دانشي است که منتشر کرده باشد،... يا نهري که به کمک او جريان يافته باشد.» در جاي ديگري نيز مي فرمايد: «هفت چيز است که پاداش آن براي بنده در قبر او و پس از مرگش دوام دارد: کسي که علمي را تعليم دهد، يا نهري به جريان آرد، يا چاهي حفر کند...» همچنين: «سه چيز چشم را قوت مي دهد، ديدن سبزه و آب جاري و روي خوب.» (17) و اينکه حمد خدا پس از آشاميدن آب سبب خشنودي خداست.(18) ايشان در مورد پاکي آب نيز فرموده اند: «آب پاکي است و چيزي آن را نجس نمي کند، جز آنچه بو و مزه و رنگ آن را تغيير دهد» و اينکه «هر مسلماني که مسلمان تشنه اي را سيراب کند، خداوند روز قيامت از شربت سر به مهر به او بنوشاند.» و نهايتاً اينکه، نيکي از کساني که در قيامت خداوند با آنان سخن نگويد و به آنها ننگرد، مردي است که آب زيادي خود را از ديگران دريغ کند.» (19)
در مورد رابطه خلقت جهان و آب در کلام علي(ع) آمده است: «آنگاه خداوند سبحان فضاهاي شکافته را پديد آورد و به هر سوي راهي گشود و هواي فرازين را بيافريد و در آن آبي متلاطم و متراکم با موجهاي دمان جاري ساخت و آن را بر پشت بادي سخت و زنده توفان زاي نهاد و فرمان داد که بار خويش بر پشت استوار دارد و نگذارد که فرو ريزد و در همان جاي که مقرر داشته بماند. هوا در زير آن باد گشوده شد و آب بر فراز آن جريان يافت [و تا آن آب در تموج آيد] باد ديگري بيافريد و اين باد، سترون بود که تنها کارش، جنبانيدن آب بود. آن باد همواره در وزيدن بود وزيدني تند، از جايگاهي دور و ناشناخته و فرمانش داد که بر آن آب مواج، وزيدن گيرد و امواج آن دريا برانگيزد و آن سان که مشک را مي جنبانند، آب را به جنبش واداشت. باد به گونه آب بر آن مي وزيد، که در جاي تهي از هر مانع بوزد. باد آب را پيوسته زير و رو کرد و همه اجزاي آن در حرکت تا کف بر سر برآورد، آن سان که از شير، کره حاصل شود. آنگاه خداي تعالي آن کفها به فضاي گشاده، فرا برد و از آن هفت آسمان را بيافريد.» و همين طور در مورد خلق انسان نيز مي فرمايد: آنگاه خداي سبحان، از زمين درشتناک و از زمين هموار و نرم و از آنجا که زمين شيرين بود و از آنجا که شوره زار بود، خاکي برگرفت و به آب بشست تا يکدست و خالص گرديد. پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پيکري ساخت داراي اندامها و بدنها و مفاصل.»
در فرازهايي از ادعيه صحيفه سجاديه نيز به آب و باران و اهميت آن اشاره شده است: «بار خدايا ما را به باران سيراب گردان و رحمتت را به باران فراوان از ابري که براي رويانيدن گياه زيبا در اطراف زمينت روان است بر ما بگستران... و فرشتگانت را که بزرگوار و نويسنده اند آماده ساز به آب رساندن سودمند از جانب خود که فراواني همواره و باريدن بسيار داشته سخت و تند و شتابان باشد. که به آن آنچه را مرده است زنده نمايي و ... بر فرشتگاني که همراه برف و تگرگ اند، و فرشتگاني که با دانه هاي باران که مي بارد فرود مي آيند.... و بر فرشتگاني که سنجش آبها و پيمانه بارانهاي سخت و رگبارها را به آنان شناسانده اي. [و] بار خدايا خشکي شهرهاي ما را به آب دادن خود زايل گردان.»(20)
علاوه بر اينها روايات اسلامي توصيه هاي مؤکدي در مورد نگاه به آب دارند: از امام صادق(ع) نقل است که «چهار چيز چهره روشن مي کند که يکي از آنها نگاه کردن به آب جاري است.» و امام کاظم(ع) مي فرمايد: «نگاه به آب جاري چشم را جلا داده و به روشنايي آن مي افزايد.» (21) همچنين پيامبر مکرم اسلام(ص) نه تنها مسلمانان را به فراهم آوردن امکان دسترسي جامعه به آب توصيه مي نمود، بلکه خود نيز به اين امر اهتمام مي ورزيد، چنانچه در کلامي از آن حضرت آمده است که يکي از بهترين خيرات را جاري کردن آب «حفر قنات» معرفي مي فرمايد و خود نيز براي رونق و آباداني و مهيا ساختن شرايط زندگي مساعد و مناسب و حفر قنات اهتمام مي ورزيد.(22) اين امر دو نکته مهم را يادآور مي شود: يکي مشارکت عمومي در امور مربوط به محيط زيست، و ديگر توجه همگان و به ويژه سرمشقهاي جامعه به اهتمام در انجام خدمات اجتماعي.
در مرحله بعد از معصومان حکما و متفکران و مفسران و عرفاي اسلامي هستند که به معاني نمادين آب در متون اسلامي اشاره نموده اند. براي نمونه در تفسير (تأويل) بزرگاني چون ابن عربي در مورد آيات قرآن کريم، در برخي موارد از جمله در «انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها» (رعد، 17) مراد از آب، «علم» است و مقصود از آسمان، «عالم علوي» و مراد از اوديه اشاره به «قلبهاي برگزيدگان»، است.(23) سهروردي نيز مقصود از ماء (آب) را «علوم حقيقي» تعبير مي کند.(24) در داستان «حسن و دل» نيز که سخن از آب حيات مي رود، باغ شهر را گلشن رخسار و چشمه مخفي آن را چشمه فم مي نامد که آب حيات از آن جاري است.(25)
در مورد بهاي آب نيز بايد گفت که غالباً به صورت رايگان که عمدتاً به طريق وقف انجام مي شد، در اختيار جامعه قرار مي گرفت. شايد اين امر تبعيت از کلام رسول(ص) است که بنا به روايت مشهور: «المسلمون شرکاء في ثلاث في الماء و الکلاء و النار» است که آب را يکي از سه عنصري معرفي مي فرمايد که مسلمانان در آن شريک هستند. اين امر در مورد آب مور استفاده شرب انسان با جديت و اهميت بيشتري مصداق داشت. چرا که فرهنگ عامه، آب را مهريه دخت گرامي پيامبر مکرم اسلام(ص) حضرت زهرا(س) مي دانست، و علاوه بر آن سقايت و آب دادن به ديگران امري توصيه شده و با ثواب و اجر اخروي تلقي مي شده و برعکس، استنکاف ازآب دادن ديگران تمثيلي از عمل يزديان شمرده مي شده است.
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.
فرهنگ ايراني و آب
هدف غايي حيات انسان طبق تعاليم اسلامي عبارت از رسيدن به قرب الهي و کمال معنوي است؛ بنابراين فعاليت هاي انسان بايستي به گونه اي تنظيم و هدايت شوند تا همواره انسان را در طي مسير در صراط مستقيم و به سمت هدف تعيين شده حياتش ياري نمايند که يکي از مهمترين آنها رابطه اي است که انسان مي تواند با طبيعت برقرار نمايد. طبيعت و عناصر طبيعي با معاني نماديني که در خويش مستتر دارند همواره مي توانند به صورت هادي و راهنما و ابزار شناختي عمل نمايند که انسان را به ارزشها و اصول متذکر مي گردند.
يکي از اهداف مترتب بر حيات و حرکت طبيعت، اصل کمال جويي آن است. اين اصل به نحوي در سراسر کائنات جاري و ساري است که مي توان گفت: جملگي اشيا کمال جو بوده و از يکديگر نيز مراقبت مي نمايند تا هيچ جزء و عنصري از مسيري که برايش معلوم شده است تخطي ننمايد. علامه طباطبايي علاوه بر اشاره به ميل طبيعت به کمال، در مورد مراقبت عناصر طبيعي از يکديگر مي فرمايد: «هر موجودي در ضمن نظام وجودي خاص خود، حرکت مي کند و اگر از خط معيني که ساير ارباب براي او معين کرده اند منحرف شود به اختلال نظام آنها منجر خواهد شد و اين، درگيري يک موجود است با نظام علل و اسباب. در اين حال ساير ارباب هستي يعني اجزاي ديگر عالم وجود به پا مي خيزند تا کار اين موجود را تعديل کنند و آن را به خطي باز گردانند که با آنها سازگار باشد و شر را از خود دفع کنند. اگر اين جزء هستي که از راه راستي که براي او ترسيم کرده اند، منحرف شده، به استقامت گراييد که چه بهتر، و گرنه اسباب خردکننده ي طبيعت و مصيبتها و بلاياي نازله، پايمالش خواهند ساخت و اين يکي از نواميس کلي طبيعت است.(4) «همچنين علامه جعفري نيز با بيان عقايد مکاتب مختلف در مورد کمال جوي و رو به سوي تکامل داشتن هستي، به اين نکته مهم اشاره مي کند که در ميان عقايد مختلف، عقيده صريح به عدم حرکت هستي به سمت کمال ديده نشده است.(5) و به همين جهت است که انسان قبل از دوران مدرن با نگرشي ديني و کيفي به طبيعت و عناصر آن مي نگريست.
با اين مقدمه بي مناسبت نيست تا به معنا و اهميت آب در ايران قبل از اسلام اشاره اي به عمل آيد. در ايران باستان آب مقدس به شمار مي رفت و به عقيده زردشتيان، آب پس از آتش مقدس ترين عنصر است. نظر به تقدسي که براي آب قائل بودند، آلوده کردن آن را با پليديها گناه به شمار مي آوردند، به ويژه آلوده ساختن آن با مردار از گناهان بزرگ به شمار آمده است.
آب در آيينهاي ديني زردشتيان از عناصر لازم به شمار مي رود. آب دومين آفريده از آفريدگان هفتگانه اي است که اورمزد آفريد و نگاهباني آنها برعهده ي خرداد امشاسپند است.(6) بنابر عقيده اي، همه ي خلقت در اصل به صورت قطره آبي بود و بنابر نظر ديگري، اصل همه آفريدگان از آب بود به جز تخمه ي مردمان و چارپايان سودمند که از آتش است.(7) در توضيح مطالب فوق مي توان گفت که براساس متون بندهش آب (پس از آسمان) دومين آفريده مادي از ميان هفت آفريده هرمزد (اهوره مزدا) پس از آتش، مقدس ترين عنصر است و چنين تشريح شده است: «سپس از گوهر آسمان آب را آفريد به اندازه اي که [اگر] مردي دو دست بر زمين نهد و به دست و پاي رود، آنگاه آب تا شکم او بايستد، بدان بلندي آب بتاخت. او به ياري [آن آب] باد و باران را آفريد که مه، ابر باراني و برف است.» اما در جاي ديگر بندهش، اساساً منشأ آفرينش مادي را آب دانسته و مي گويد: نخستين آفريده چونان قطره آبي بود. به يک سال، هرمزد آسمان و آب و زمين و [ساير موجودات] را آفريد.» (8) در مدت زمان خلق آب نيز گويد: «ديگر [پس از آسمان] آب را آفريد به پنجاه و پنج روز که از مهرماه ارديبهشت تا روز آبان ماه تير. پنج روز درنگ کرد تا روز دي به مهر. آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مديوشم [ميان تابستان] است. آن را گزارش اينکه او آب را روشن بکرد، زيرا نخست تيره بود. از ميان ده نبردي که آفريدگان گيتي در مقابل اهريمن کردند، آب دومين نبرد را به انجام رساند.(9)
تتبعات در متون ايران باستان حاکي از آن است که آب نماد آگاهي و دانش است: «اورمزد با خرد همه آگاهي دانست که زرتشت سپيتمان ستوده فروهر، چه انديشد. دست زرتشت را فراز گرفت و اورمزد پاک، مينوي افزوني، دادار جهان مادي، خرد همه آگاهي را به پيکر آب (به شکل آب) بر دست زرتشت کرد و او را گفت که: ار آن بخور.» (10) نبايد فراموش کرد که خرد از خصوصيات واروناي هندي ايزد آبها و از مشخصات اهوره- وارونا، در ايران است.
«در عقايد ايرانيان باستان وارونا که يکي از دو ايزد اصلي ريگ وداست، همانند و همراه ميترا پاسبان «رتا» يا نظام اخلاقي و نظم و ترتيب جهان طبيعي است. پيروانش عقيده دارند که اوست که باران عسل مانند را بر زمين فرو مي افشاند. از ميان همه جلوه ها، آب مخصوص اوست، و يکي از القابش «فرزند آب» است.(11) در مورد آيين ميترا نيز آمده است: «سوما ايزد زندگي است. اين ايزد در واقع تجسد باران است که از ماه به زمين مي ريزد و باعث رشد گياهان مي شود، و غذاي انسان و حيوان را فراهم مي آورد. نزد موجودات نرينه شيره نباتات تبديل به دانه مي شود و نزد موجودات مادينه تبديل به شير. با مرگ موجود زنده، جوهر حيات به ماه بر مي گردد، وقتي ما پر مي شود، سوما همچون شرابي که در ساغر ريزند، در ماه ريخته مي شود. پس سوما آب زندگاني است و خدايان هر ماه از آن مي نوشند.»
از آنجايي که از نظر ايرانيان باستان آب عنصري مقدس بود که آلودن آن مجاز نبود و علاوه بر آن تطهير و پاکي انسان و زندگي او امري توصيه شده و مورد توجه بود، به منظور رعايت هر دو مورد (يعني حفظ تقدس آن و پاکي انسان و زندگي او)، راههايي انديشيده مي شد تا بتوان به اين دو امر ظاهراً متناقض جامه عمل پوشاند. بي مناسبت نيست تا به مثالهايي از مرحوم مهندس پيرنيا توجه شود: «در گذشته هاي دور (از حدود 1500 يا 2000 سال قبل) شستشوي معمولي به صورت حاضر نبود. گرمابه ساختماني گرم با ظرفي بزرگ به نام آبزن بود. از آن جهت که آب را مقدس مي شمردند و نمي خواستند آن را آلوده کنند، آب استفاده شده را بعد از استحمام روي زمين يا به آسمان پاشيده و به هيچ عنوان آن را وارد آب پاک نمي کردند. هنوز نيز در حومه شهر يزد، در موقع شستشوي لباس به طور مستقيم به نهر آب دست نمي زنند، بلکه مجرايي در کنار نهر ايجاد مي کنند و اتصال آن با آب روان را از بين مي برند و در آن رخت خود را مي شويند و بعد از استفاده، روي آن خاک مي ريزند يا آن را بر روي زمين مي پاشند. در سيرجان براي جلوگيري از آلودگي آب قنات، آبي به نام شيفتل (شيفت به معني زير و تل به معني زمين) داشتند. کهن شير يا آب روان از تمام خانه ها مي گذشت (از آشپزخانه و ديگر فضاهاي مورد نياز) و آب مصرفي تميز را با ظرف برداشته، آب مصرف شده را در شيفتل مي ريختند و سپس به بيابان هدايت مي کردند.» (12)
نکته قابل توجه در اين است که آلودن آب کار اهريمن و ياران او قلمداد مي شده است: « او [اهريمن] بر آب بدمزگي را فراز برد.»(13) و در مورد ظلمهاي ضحاک آمده است که «آب و آتش و گياه را از زمين برد و گناه گران کند و افراسياب آب را از ايرانشهر بازداشت. [ و ضحاک گويد]: هر که آب و آتش و گياه را نيازارد، آنگاه او را بياوريد تا وي را بَجَوم.» (14) به اين ترتيب فرهنگ ايرانيان پيش از اسلام به نکاتي بنيادين در مورد آب از جمله تقدس آب، پاکيزگي و طهارت با آب (در عين نيالودن منابع اصلي و سرچشمه هاي آب)،
آلودن آب به دست اهريمن و ياران او، و... توجه داشته اند. «فرشته ناهيد که فزاينده ثروت و آب و آباداني است، نمودار زيبايي آرماني شناخته مي شود: زني بلند بالا، خوش اندام، با بازواني سفيد و ستبر، آراسته به زينت هاي باشکوه، طوق بر گردن و کمر بر ميان، که آب از شانه هايش سرازير است.» (15) نتيجه منطقي پيوند معنويات با اديات در گات ها، اين است که اگر تقوا سبب رستگاري فرد در عالم مينويي مي شود، پاکيزگي و طهارت- که پرستاري از هفت آفرينش عالم گيتوي است- نيز باعث فرا رسيدن فراشگرد خواهد شد. آفرينشهاي اهوره مزدا همه پاک و منزه مي باشند. آنچه دست ساخته او را آلوده کند، مانند چرکي و بيماري و زنگ زدگي و پوسيدگي و کپک و تعفن و سرانجام مرگ، از رزم افزارهاي «انگره مينو» است. پس هرگونه کثافت زدايي، هر چند ناچيز و بي مقدار، شرکت در دفاع از آفرينش هاي نيک و گامي در جلو انداختن بازسازي فرجامين است.
فرهنگ ايرانيان، پس از اسلام در جملگي زمينه هاي خويش متأثر از تعاليم و جهان بيني اسلامي بوده است. به اين ترتيب اولين منبع استخراج موضوعات مرتبط با آب نيز متون اسلامي خواهد بود. با اين تذکر که کلمه «ماء» به معناي آب 61 بار در قرآن کريم تکرار شده است، در تفکر اسلامي آب به عنوان مايه اصلي حيات معناي نمادين والايي را در خويش مستتر داشته و به عنوان بسياري ارزشها و زمينه ها لازم براي زندگي سالم و پايدار در زمين ايفاي نقش مي کند، از جمله عناوين زير که با استناد به اهميت آنها و همچنين عوامل مادي و رواني متعدد مترتب بر نقش آب در حيات انسان مي توان تماس با آن را به عنوان عنصري نمادين و حياتبخش به صورتهاي جاري و ساکن در فضاهاي مختلف زندگي انسان توصيه نمود. در واقع با ظهور اسلام و گسترش آن، ايرانيان مسلمان نيز ضمن حفظ آن دسته از رسوم و باورهاي خويش در مورد آب که تضادي با تعاليم اسلام نداشت، با توجه به تعاليم اسلامي، فرهنگ خويش را غنا بخشيده و در مقوله رابطه انسان با طبيعت و از جمله آب آن چنان رشدي را جلوه گر نمودند که در کمتر منطقه اي از جهان قابل مشاهده است. بي مناسبت نيست تا ابتدا به ويژگيها و مباني اين تفکر در قرآن کريم اشاره شود:
حيات بخشي: آب، به عنوان مايه ي حيات هر موجودي معرفي گرديده است: «و جعلنا من الماء کل شيء حي: و از آب هر چيزي را زنده گردانيديم.» (انبياء، 30). آيات ديگري که به خلق موجودات زنده از آب اشاره دارند عبارتند از: خلق انسان از آب (فرقان، 54 و مرسلات، 20) و خلق هر حيوان از آب (نور، 45). علاوه بر اينکه آب به عنوان عامل حيات جانداران معرفي مي شود، شهر و زمين نيز از مقولاتي هستند که حيات و زنده شدن آنها توسط آب صراحتاً مورد تأکيد کلام الهي قرار گرفته است: «و ما انزل الله من السماء من رزق فاحياء به الارض بعد موتها: آنچه خدا از آسمان براي روزي خلق از برف و باران مي فرستد و زمين را پس از مرگ ديگر بار زنده مي سازد...» (جاثيه، 5) آيات مکرر ديگري هم به اين موضوع اشاره مي نمايند، از جمله: آب عامل حيات شهر مرده (فرقان، 9- 48؛ فاطر، 9؛ زخرف، 11 و ق، 11)، آب عامل حيات زمين بعد از مردن آن (بقره، 164؛ نحل، 65؛ عنکبوت، 63؛ روم، 24؛ فاطر، 9؛ و جاثيه، 5)، آب از آسمان، عامل رويش گياه و سيراب کردن (زنده کردن)شهر مرده (اعراف، 57 و لقمان، 10) و آب عامل رويش گياه و زنده شدن زمين (فصلت، 39).
نماد بهشت: قرآن مجيد در مواضع مختلف آب را به عنوان يکي از عناصر و نعمات بهشتي معرفي مي نمايد: «و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجري من تحتها الانهار...: مژده ده کساني را که ايمان آوردند و نيکوکار شدند به يقين آنها راست باغهايي که جاري است در آنها نهر هاي آب» (بقره، 25) موضوعات ساير آياتي که به آن موضوع اشاره دارند عبارتند از: آب جاري تحت غرفه هاي بهشت (زمر، 20)، آب جاري در بهشت(اعراف، 43)، آب جاري و درخت در بهشت (بقره، 25؛ آل عمران، 15، 136، 195 و 198؛ نساء، 13، 57، و 122؛ مائده، 12، 85 و 119؛ توبه، 72، 89 و 100؛ يونس، 9، رعد، 35؛ ابراهيم، 23؛ نحل، 31؛ کهف، 31؛ طه، 76؛ حج، 14 و 22؛ عنکبوت، 58؛ محمد، 12؛ فتح، 5 و 17؛ حديد، 12؛ مجادله، 22؛ صف، 12، تغابن، 9؛ طلاق، 11؛ تحريم، 8؛ بروج، 11؛ بينه، 8)، آب زلال در بهشت (واقعه، 31)، آب سرد و شراب طهور در جهنم نيست (نبأ، 24)، آب از سرچشمه هاي گوارا به بندگان خاص خدا در بهشت (دهر، 6)، چشمه هاي آب در بهشت براي متقين (ذاريات، 15) و نهر آب و شير و شراب و عسل در بهشت (محمد، 15).
پاکي و پاک کنندگي: قرآن کريم اصولاً آب را به صفت طهور (پاک و پاک کننده) و مبارک و خجسته توصيف مي نمايد: «و انزلنا من السماء ماء طهورا: از آسمان آبي پاک و پاک کننده نازل کرديم» (فرقان، 48) و «و انزلنا من السماء مبارکا: از آسمان آبي خجسته و مايه برکت نازل کرديم» (ق، 9) که در تفسير آن گفته اند: «طهور يعني بسيار پاکيزه که خود به خود پاک است و غير خود را پاکيزه مي کند، چرک را شستشو مي دهد و پليديهاي روحي را مي زدايد.» (16) برخي ديگر از آيات مرتبط با اين موضوع عبارتند از: آب براي وضو و غسل (نساء، 43؛ مائده، 6 و فرقان، 10) و آب عامل پاکي (انفال، 11).
عمران و آباداني: آيات مکرري از قرآن کريم به آباداني زمين و زيبا و خرم و شاداب نمودن آن توسط آب اشاره دارند: «و هو الذي انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شيء...» اوست خدايي که از آسمان باران فرو بارد تا هر نبات بدان برويانيم و سبزه ها را از زمين برون آريم و در آن سبزه ها دانه هايي که بر روي هم چيده شده، پديد آريم و از نخل خرما خوشه هاي پيوسته به هم برانگيزيم و باغهاي انگور و زيتون و انار که برخي شبيه و برخي نامشابه به هم است، خلق کنيم. شما در آن باغها هنگامي که ميوه آن پديد آيد و برسد، به چشم تعقل بنگريد که در آن آيات و نشانه هاي قدرت خدا براي اهل ايمان هويداست. (انعام، 99) ساير آيات و موضوعات مرتبط با اين بحث عبارتند از: آب عامل رويش، آباداني (بقره، 21 و 164؛ انعام، 99؛ کهف، 45؛ حج، 5؛ مؤمنون، 19 و قمر، 11)، عامل خرمي زمين (حج، 63 و نمل، 60)، عامل رويش ثمرات مختلف رنگارنگ و ميوه (فاطر، 7)، عامل رويش زراعت (زمر، 21 و ق، 9)، عامل رويش گياه و سيراب کردن و زنده کردن شهر مرده (اعراف، 57 و لقمان، 10)، عامل رويش محصول (سجده، 27) و عامل رويش گياه و زنده شدن زمين (فصلت، 39). همراهي آب و گياه در بهشت موضوع بسياري آيات قرآن هستند. ضمن آنکه بسياري آيات به آباداني و رويش گياه و خرمي توسط آب اشاره داشتند. علاوه بر اينها آيات ديگري نيز به اين موضوع اشاره مي نمايند: آب عامل رويش محصول (سجده27)، عامل رويش گياه و زنده شدن زمين (فصلت، 39)، آب و باغ: رحمت (نوح، 12) و آب و باغ، مدد الهي (شعراء، 134). همراهي آب و گياه براي انسان آن چنان واجد اهميت است که در قرآن کريم، دوري از آب و باغ به عنوان عذاب مطرح شده است (حاقه، 11).
تذکر دهي: آب و تأثيرش در تداوم حيات و اندازه و نحوه نزولش در قرآن کريم به عنوان آيات قدرت و علم الهي و از آن بالاتر به عنوان يکي از اساسي ترين منابع شناخت و اثبات وحدانيت الهي معرفي شده است: «ما براي شما آب را به قدر معين از آسمان رحمت نازل در زمين ساختيم.» (مؤمنون، 17). آيات ديگري نيز از طريق اشاره به موضوعات متعدد و متنوعي به اين اصل اشاره نموده اند؛ از جمله: اگر آب به روي زمين فرود رود، کي آن را پديد مي آورد؟ (ملک، 30)، ثمرات و رزق انسان از آب (ابراهيم، 32)، خدا در زمين آب و گياه پديد آورد (نازعات، 31)، طغيان آب، عذاب (شعراء، 57)، قرار دادن نهر آب در زمين توسط خدا (رعد، 3 و نمل، 61)، هنگام نوشيدن آب به آن توجه داريد؟ (واقعه، 68)، اشاره به آب به عنوان يکي از نشانه هاي قدرت خدا (نحل، 12- 10 و بقره، 164) و آب حامل پيامهاي تذکر و عبرت براي انسان است (فرقان، 5- 4 و زمر، 21). اهميت نزول آب از آسمان که در قرآن کريم به کرات مورد اشاره قرار گرفته است غالباً به همراه موضوع مهم ديگري ذکر شده است از جمله: «و خدا از آسمان باران را فرستاد تا زمين را پس از مرگ زنده کرد البته در اين کار آيت قدرت و حکمت الهي براي آنان که سخن بشوند پديدار است.» (نحل، 65) و اوست خدايي که از آسمان باران فرو بارد تا هر نبات بدان برويانيم و سبزه ها را از زمين برون آريم و...» (انعام، 99). ساير آيات و موضوعات مرتبط با اين بحث عبارتند از: نزول آب از آسمان (بقره، 22 و 164؛ انعام، 6 و 99؛ رعد، 17؛ ابراهيم، 32؛ انفال، 11؛ طه، 53؛ حج، 63؛ مؤمنون، 18؛ نور، 43؛ فرقان، 48؛ زخرف، 11 و جاثيه، 5)، آب از آسمان براي سيراب کردن (حجر، 22 و فرقان، 49)، براي نوشيدن و پرورش درخت (نحل، 10)، براي سيراب کردن (حجر، 22 و فرقان، 49)، آب از آسمان، عامل خرمي زمين (حج، 63 و نمل، 60)، عامل رويش ثمرات مختلف رنگارنگ و ميوه (فاطر، 7)، عامل رويش زراعت (زمر، 21 و ق، 9)، عامل رويش گياه و سيرابي زنده کردن شهر مرده (اعراف، 57 و لقمان، 10)، آب از آسمان، غفرانيت و رحمت (نوح، 11) و آب از ابر (نبأ، 14)
علاوه بر آيات مذکور در قرآن مجيد، رواياتي بسيار از معصومين(ع) نيز به جنبه هاي مختلف رابطه آب و حيات انسان اشاره نموده اند، براي نمونه: از پيامبر اسلام(ص) منقول است که: «از جمله اعمال و نيکي هاي مؤمن که بعد از مرگ بدو مي رسد، دانشي است که منتشر کرده باشد،... يا نهري که به کمک او جريان يافته باشد.» در جاي ديگري نيز مي فرمايد: «هفت چيز است که پاداش آن براي بنده در قبر او و پس از مرگش دوام دارد: کسي که علمي را تعليم دهد، يا نهري به جريان آرد، يا چاهي حفر کند...» همچنين: «سه چيز چشم را قوت مي دهد، ديدن سبزه و آب جاري و روي خوب.» (17) و اينکه حمد خدا پس از آشاميدن آب سبب خشنودي خداست.(18) ايشان در مورد پاکي آب نيز فرموده اند: «آب پاکي است و چيزي آن را نجس نمي کند، جز آنچه بو و مزه و رنگ آن را تغيير دهد» و اينکه «هر مسلماني که مسلمان تشنه اي را سيراب کند، خداوند روز قيامت از شربت سر به مهر به او بنوشاند.» و نهايتاً اينکه، نيکي از کساني که در قيامت خداوند با آنان سخن نگويد و به آنها ننگرد، مردي است که آب زيادي خود را از ديگران دريغ کند.» (19)
در مورد رابطه خلقت جهان و آب در کلام علي(ع) آمده است: «آنگاه خداوند سبحان فضاهاي شکافته را پديد آورد و به هر سوي راهي گشود و هواي فرازين را بيافريد و در آن آبي متلاطم و متراکم با موجهاي دمان جاري ساخت و آن را بر پشت بادي سخت و زنده توفان زاي نهاد و فرمان داد که بار خويش بر پشت استوار دارد و نگذارد که فرو ريزد و در همان جاي که مقرر داشته بماند. هوا در زير آن باد گشوده شد و آب بر فراز آن جريان يافت [و تا آن آب در تموج آيد] باد ديگري بيافريد و اين باد، سترون بود که تنها کارش، جنبانيدن آب بود. آن باد همواره در وزيدن بود وزيدني تند، از جايگاهي دور و ناشناخته و فرمانش داد که بر آن آب مواج، وزيدن گيرد و امواج آن دريا برانگيزد و آن سان که مشک را مي جنبانند، آب را به جنبش واداشت. باد به گونه آب بر آن مي وزيد، که در جاي تهي از هر مانع بوزد. باد آب را پيوسته زير و رو کرد و همه اجزاي آن در حرکت تا کف بر سر برآورد، آن سان که از شير، کره حاصل شود. آنگاه خداي تعالي آن کفها به فضاي گشاده، فرا برد و از آن هفت آسمان را بيافريد.» و همين طور در مورد خلق انسان نيز مي فرمايد: آنگاه خداي سبحان، از زمين درشتناک و از زمين هموار و نرم و از آنجا که زمين شيرين بود و از آنجا که شوره زار بود، خاکي برگرفت و به آب بشست تا يکدست و خالص گرديد. پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پيکري ساخت داراي اندامها و بدنها و مفاصل.»
در فرازهايي از ادعيه صحيفه سجاديه نيز به آب و باران و اهميت آن اشاره شده است: «بار خدايا ما را به باران سيراب گردان و رحمتت را به باران فراوان از ابري که براي رويانيدن گياه زيبا در اطراف زمينت روان است بر ما بگستران... و فرشتگانت را که بزرگوار و نويسنده اند آماده ساز به آب رساندن سودمند از جانب خود که فراواني همواره و باريدن بسيار داشته سخت و تند و شتابان باشد. که به آن آنچه را مرده است زنده نمايي و ... بر فرشتگاني که همراه برف و تگرگ اند، و فرشتگاني که با دانه هاي باران که مي بارد فرود مي آيند.... و بر فرشتگاني که سنجش آبها و پيمانه بارانهاي سخت و رگبارها را به آنان شناسانده اي. [و] بار خدايا خشکي شهرهاي ما را به آب دادن خود زايل گردان.»(20)
علاوه بر اينها روايات اسلامي توصيه هاي مؤکدي در مورد نگاه به آب دارند: از امام صادق(ع) نقل است که «چهار چيز چهره روشن مي کند که يکي از آنها نگاه کردن به آب جاري است.» و امام کاظم(ع) مي فرمايد: «نگاه به آب جاري چشم را جلا داده و به روشنايي آن مي افزايد.» (21) همچنين پيامبر مکرم اسلام(ص) نه تنها مسلمانان را به فراهم آوردن امکان دسترسي جامعه به آب توصيه مي نمود، بلکه خود نيز به اين امر اهتمام مي ورزيد، چنانچه در کلامي از آن حضرت آمده است که يکي از بهترين خيرات را جاري کردن آب «حفر قنات» معرفي مي فرمايد و خود نيز براي رونق و آباداني و مهيا ساختن شرايط زندگي مساعد و مناسب و حفر قنات اهتمام مي ورزيد.(22) اين امر دو نکته مهم را يادآور مي شود: يکي مشارکت عمومي در امور مربوط به محيط زيست، و ديگر توجه همگان و به ويژه سرمشقهاي جامعه به اهتمام در انجام خدمات اجتماعي.
در مرحله بعد از معصومان حکما و متفکران و مفسران و عرفاي اسلامي هستند که به معاني نمادين آب در متون اسلامي اشاره نموده اند. براي نمونه در تفسير (تأويل) بزرگاني چون ابن عربي در مورد آيات قرآن کريم، در برخي موارد از جمله در «انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها» (رعد، 17) مراد از آب، «علم» است و مقصود از آسمان، «عالم علوي» و مراد از اوديه اشاره به «قلبهاي برگزيدگان»، است.(23) سهروردي نيز مقصود از ماء (آب) را «علوم حقيقي» تعبير مي کند.(24) در داستان «حسن و دل» نيز که سخن از آب حيات مي رود، باغ شهر را گلشن رخسار و چشمه مخفي آن را چشمه فم مي نامد که آب حيات از آن جاري است.(25)
در مورد بهاي آب نيز بايد گفت که غالباً به صورت رايگان که عمدتاً به طريق وقف انجام مي شد، در اختيار جامعه قرار مي گرفت. شايد اين امر تبعيت از کلام رسول(ص) است که بنا به روايت مشهور: «المسلمون شرکاء في ثلاث في الماء و الکلاء و النار» است که آب را يکي از سه عنصري معرفي مي فرمايد که مسلمانان در آن شريک هستند. اين امر در مورد آب مور استفاده شرب انسان با جديت و اهميت بيشتري مصداق داشت. چرا که فرهنگ عامه، آب را مهريه دخت گرامي پيامبر مکرم اسلام(ص) حضرت زهرا(س) مي دانست، و علاوه بر آن سقايت و آب دادن به ديگران امري توصيه شده و با ثواب و اجر اخروي تلقي مي شده و برعکس، استنکاف ازآب دادن ديگران تمثيلي از عمل يزديان شمرده مي شده است.
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}